سلام عزیزدلم
این اولین باری که دارم حرف دلمو مینویسم اینجوری سرم گرم نوشتن میشه واز نبودنت کمتردلم میگیره .
الان چند سالی میشه منتظر امدنتیم
من وبابایی کاش زودتر بیای من وبابا راخوشحال کنی دکتر های زیادی رفتیم فکر نکنی بیخیال نشستیم .
تازه دوبار
خوشحال شدیم ولی خوشحالیمون زیاد طول نکشید نمیدونم شاید خدا نخواست همون اوایل بارداری فرشتمون رفتش تو اسمونا
زمینی نشد.
فعلا منتطریم تا باز شرایط جور بشه زود تر بریم پیش دکتر تا ببینیم خدا ما دوتا را قابل میدونه که به ما هم از این میوه های بهشتی ....از این فرشته های اسمونی بده...
یکی نه ...خدا یا چند تا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی